یزد یکی از شهرهای بسیار کهن ایران است و تاریخچه ای بس طولانی دارد که در این مقال نمی گنجد و ما به توضیح کوتاهی در مورد آن اکتفا می کنیم.
دوره ساسانیان
برخی از جغرافی دانان، تاریخ ساخت یزد را زمان یزدگرد اول، چهاردهمین پادشاه ساسانی می دانند و بر این باورند که این شهر به همین دلیل با نام یزد خوانده می شود و ریشه آن از واژه «یزش» به معنی ستایش و نیایش در زبان فارسی میانه می آید.
برخی کارشناسان می گویند که بهرام گور، پانزدهمین شاه ساسانی، در هنگام حرکت خود به سوی خراسان، به ولایت کثه (یزد امروزی) می رسد و چون بیماری وی اندکی بهبود می یابد، این دیار را مبارک می شمرد و دستور می دهد تا به آبادانی آن بپردازند و شهری زیبا به وجود آورند. چون او این کار را به نام یزدان انجام می داد دستور داد تا این شهر به نام «یزدان گرد» خوانده شود.
پس از درگذشت بهرام گور، یزدگرد دوم بر تخت شاهی نشست و پس از مدتی یزد را به دو فرزندش شاه فیروز و شاه بلاس بخشید تا آن را بین خود تقسیم کنند. شاه فیروز دو ده در ولایت یزد بنا نهاد و نام آن ها را «فیروز آباد مجو مرد» و فیروز آباد میبد» گذاشت.
زمانی که انوشیروان، بیست و دومین پادشاه ساسانی به حکومت رسید، یزد را به دختر خود، مهرنگار تقدیم و در آنجا ساختمان های زیادی بنا کرد. پس از انوشیروان نیز خسروپرویز شاه شد و یزد را به دو دختر خود، ایران دخت و توران دخت بخشید. توران دخت پس از ۸ ماه پادشاهی در گذشت و ایران دخت به عنوان جانشین وی انتخاب شد. او نمایندهای به نام «ابرند» به یزد فرستاد و به وی دستور داد که آبادانی بسیاری در این شهر ایجاد کند که همین امر موجب شکوفایی یزد شد.
اتابکان یزد و مغول ها
اتابکان یزد که یکی از سلسلههای ملوکالطوایفی ایران بودند، نزدیک به ۱۴۰ سال بر یزد حکمرانی کردند. در زمان حمله چنگیز خان مغول به ایران، یزد تحت سلطه سلطان قطب الدین، از سلسله اتابکان بود. وی سلطه مغولان را به سرعت پذیرفت و جانشینانش به عنوان دست نشاندگان مغولان در یزد ماندگار شدند و با کفایت و زیرکی، یزد را از خشم مغولان حفظ کردند. امنیت و آرامش نسبی یزد، باعث شد تا در این دوره بازرگانی و مبادله کالاهای مختلف رونق یابد. از عوامل متعددی که در توسعه بازرگانی یزد در این دوره دخیل بود می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- ایالات جنوبی ایران تحت حاکمیت مغولان قرار گرفته بودند و کالاهای یزدی تا آن سوی آبهای جنوبی ایران به ویژه هندوستان راه پیدا کردند.
۲- حفظ و حراست راههای منتهی به بازار فروش، تنها مشکل این امر بود که آن هم به لطف توجه مغولان به راهداری و نگهداری راههای کشور و سپردن حفاظت راه ها به افراد کاردان حل گردید.
در دوره یکی از شاهان این سلسله به نام یوسف شاه، فرستاده غازان خان، مشهورترین، مقتدرترین و مؤثرترین پادشاهان ایلخانی، نزد وی آمد و چون با بی احترامی رو به رو شد، سپاه غازان وی به یزد حمله ور شدند و یوسف شاه را مجبور به فرار به سیستان کردند. مردم یزد ایستادگی کرده و به همراه علما به نزد امیر محمد ابداجی، فرمانده سپاه غازان رفتند و مانع ورود او به شهر شدند.
اهمیت راهداری، امنیت و گسترش راهها در گذشته به حدی رسید که خاندان مظفر از راهداری یزد و میبد برتخت پادشاهی نشستند. امیر مظفر، بزرگ این خاندان، در دربار ایلخان مغول خدمت می کرد و توانست به حکومت میبد برسد. پس از مرگ او، پسرش امیر مبارز الدین محمد در اوایل حکومت ابو سعید بهادر خان، ایلخان مغول به حکومت میبد و راهداری یزد انتخاب شد و در سال ۷۱۸ هجری قمری با از میان برداشتن آخرین امیر سلسله اتابکان، حاجی شاه فرزند یوسف شاه به کار این حاکمان پایان داد و از طرف بهادرخان به حکومت یزد رسید.
پس از درگذشت ابو سعید بهادر خان، مبارز الدین محمد بر تخت حکومت یزد نشست و با تسلط بر کرمان، شیراز و قلمرو حکومت ملوک شبانکاره ،سلسله عشایر فارس، موفق شد تا در سال ۷۲۳ ه.ق حکومت آل مظفر را تشکیل دهد. این دوره نقطه عطفی در تاریخ یزد به شمار می رود؛ چرا که برای نخستین بار این خطه سلسلهای را در درون خود پرورش داد که بیش از نیم قرن بخش های مهمی از جنوب ایران را در دست داشت. دارالتعلیم های زیادی در یزد به وجود آمد و لقب « دارالعلم» را برای آن به دنبال آورد. در مدارس، مساجد، دارالسیاده ها و خانقاه ها علوم مختلف رایج زمان تدریس میشد و تصوف رونقی چشمگیر در یزد یافت.
دوره تیموریان
در سال ۷۹۵ ه.ق امیر تیمور، یزد را از چنگ آل مظفر در آورد و آن را به دست نشانده خود سپرد. گروهی از مردم به رهبری حاجی آبدار، یزد را از تصرف حاکم تیمور در آورده و سلطان محمد پسر ابو سعید طبسی، را بر تخت نشاندند. حاکمان تیموری، اصفهان، نایین و اردستان برای پس گرفتن این دیار به یزد لشکر کشیدند اما در این راه ناکام ماندند. در نهایت پیر محمد بن عمر شیخ بن تیمور، حاکم فارس، با سپاهی فراوان راهی یزد شد و با همراهی و مساعدت حاکم سیستان از هر سو یزد را محاصره کرده و در نهایت آن را به دست آوردند.
کاشی کاریهای مسجد جامع و میدان امیر چخماق و مسجد امیر چخماق، مصلای عتیق و … از آثار تیموریان به شمار می روند. و مدارس و کتابخانههای متعددی نیز در این دوره تاسیس شدند که عبارتند از: مدرسه دارالصفا، مدرسه و کتابخانه قطبیه سرپلوک، مدرسه و کتابخانه یوسف چهره، مدرسه و کتابخانه اصیلیه سرد هوک و کتابخانه باوردیه.
دوره صفویه
در زمان ظهور شاه اسماعیل صفوی حکومت طایفههای مختلفی در ایران برقرار بود و در سراسر کشور حدود چهل حاکم مستقل و نیمه مستقل فعالیت می کردند که یزد در تصرف مراد بیک بایندری بود. شاه اسماعیل یزد را به تصرف خود درآورد اما با افراط در تعصب مذهبی و کشتارهای بیمورد خسارت معنوی بزرگی به پیکره ایران و به ویژه یزد وارد کرد. در پی این رفتارهای ناشایست، محمد کره حاکم ابرقو به یزد حمله کرد و با کمک لرهای خویشاوندش این دیار را به تصرف در آورد. شاه اسماعیل نیز از پای ننشست و بعد از مدتی یزد را باز پس گرفت و وی را در اصفهان سوزاند. در زمان شاه طهماسب، نعمتالله باقی پسر امیر میرزا عبدالباقی،صوفی سرشناسی که در جنگ چالدران کشته شد،دختر شاه اسماعیل را به همسری خود در آورد و حاکم یزد شد. وی دیوان خانهای به نام «عباسیه» ساخت و مسجد شاه طهماسب در نزدیکی میدان بعثت را نیز بنا نهاد.
بعد از درگذشت وی پسرش میر میران، حکومت یزد را در دست گرفت و مدتی هم میرزا شفیع بر این دیار حکومت کرد. رواج بازرگانی ایران در عصر صفوی بازرگانی و توجه ویژه به ابریشم و منسوجات ایران در بازارهای اروپایی، بازرگانان خارجی را راهی ایران کرد. از یک سو بازرگانان اروپایی و از سوی دیگر تجار هندی از طریق راه های زمینی بین اصفهان و دهلی به رفت و آمد پرداختند و یزد به علت داشتن ابریشم و منسوجات مرغوب و موقعیتش در مسیر راه زمینی، بر سر زبان ها افتاد.
همه چیز به خوبی پیش می رفت تا اینکه افغان ها به ایران حمله ور شدند و محمود افغان نقشه تصرف یزد را در سر پروراند. یزدی ها از پای ننشستند و به رهبری قهرمان آن دوران، میرزا عنایت سلطان، وی را بر سرجایش نشاندند. عاقبت محمود افغان یزد را رها کرد و به فتح اصفهان رضایت داد. قضیه به همین جا ختم نشد و اشرف افغان جانشین محمود نیز چهار سال به جان یزدی ها افتاد و با عنایت سلطان جنگید. وی در نهایت با حیله و مکر در خانواده عنایت سلطان نفوذ کرد و به استثنای خواهر زاده های وی به نام های مومن خان و محمد تقی خان، همه را به قتل رسانید.
بعدها مومن خان، از جانب نادرشاه افشار، بر تخت حکومت کرمان نشست و محمد تقی خان و فرزندانش تا اواخر زمان قاجار حکومت یزد را بر عهده گرفتند. این خاندان خدمات ارزندهای به این شهر کردند و آثار و بناهای فراوانی از جمله باغ دولتآباد، مدرسه خان، باغ ناصریه، بازار خان، میدان خان، بازار قیصریه و … ساختند که همگی از افتخارات تاریخی شهر به شمار می روند.
دوره زندیه
در دوران زندیه، حاکمان یزد افرادی به نام های زین العابدین خان و بعد از او عبدالرحیم خان بودند. عبدالرحیم خان علاقه خاصی به آبادانی یزد داشت و مزرعه رحیم آباد را در حومه یزد امروزی بنا نهاد. مدرسه عبدالرحیم خان نیز از آثار اوست که اکنون با عنوان دبستان همت فعالیت می کند. وی در سال ۱۲۰۱ هجری قمری دار فانی را وداع گفت.
دوره قاجاریه
آقا محمد خان قاجار پس از رسیدن به حکومت، محمد تقی خان را که پیش از این نیز حاکمیت یزد را بر عهده داشت، در مقام خود ابقا کرد. این خان یزدی در سال ۱۲۱۳ هجری قمری در گذشت و چند تن از فرزندانش از سوی فتحعلی شاه بر تخت حکومت نشستند. فرزندان وی راه عمران و آبادانی یزد را در پیش گرفتند و اقدامات قابل توجهی انجام دادند.در سال ۱۲۳۶ هجری قمری فتحعلی شاه فرزند خود، محمد ولی میرزا را حاکم یزد کرد. وی که تنها ۳۲ سال داشت، در دوران حکومت خود به تعمیر و گسترش برخی از بناها مشغول شد. در سال ۱۲۴۳ هجری قمری ظل السلطان، شاهزاده قاجاری، به حکومت یزد رسید؛ اما در پی مرگ فتحعلی شاه و قبل از آنکه ولیعهد رسمی، محمد شاه از تبریز به پایتخت برسد راه تهران را در پیش گرفت. وی بر تخت سلطنت نشست و خود را عادلشاه نامید؛ اما پس از ۹۰ روز همه چیز را باخت و مجبور شد به روسیه بگریزد. یکی از اتفاقات دوران قاجاریه، ایجاد تجارتخانه جهانیان توسط خسرو شاه جهان و برادرانش بود که مقدمات تاسیس اولین بانک ایرانی را فراهم آورد.
دوره پهلوی
با روی کار آمدن پهلوی ها بناهای دیگری نیز در یزد ساخته شد و موجبات آبادانی بیشتر این شهر را فراهم آورد که البته آسیب هایی را نیز در پی داشت. ورود اتومبیل و احداث خیابان ها مهمترین عامل تغییر شكل و بافت شهر بود؛ خیابان كشی ها در شهر یزد در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی و با احداث خیابان پهلوی آغاز گردید و دوازده سال پس از آن در سال ۱۳۲۲ خیابان شاه بین مجموعه امیر چخماق و میدان شاه احداث شد. این ساخت و ساز را می توان اولین ضربه محكمی دانست كه به بدنه آثار تاریخی خورد و آن ها را نابود ساخت.
خیابان كشی ها در شهر یزد فاجعه بار بود؛ چرا که فضای عمومی ارزشمند میدان شاه و حسینیه امیر چخماق را دچار تخریب و تغییر کرد؛ به طوری كه امكان بازشناسی وضعیت پیشین آن ها دشوار است.
پیشینه نام یزد
یزد در لغت به معنای مقدس و پاک است و وقتی از آن برای نام دیار خاصی استفاده شود، سرزمین مقدس و شهر خدا معنا می دهد. در تاریخ بارها و بارها از این خطه یاد شده و نام های گوناگونی از آن در سفرنامهها، سیاحتنامهها و دیگر مدارک تاریخی مربوط به پیش از اسلام، ماد و پارت و نیز پیش از ورود آریاییها به چشم می خورد.
یکی از اسامی منتسب به این شهر کثه است که شهر دارای کتس (قنات) معنا می دهد. نام های دیگری همچون فرافر (دژ بالایی)، ایساتیس (شهر دارای چشمه پوشیده نیرومند یا قنات نیرومند)، ایستیخای (ایس- تی-خاً به همان معنی ایساتیس) و هرفت (دژ نگهبانی) نیز در تاریخ دیده می شوند که همگی نشان از تاریخ دیرین و بزرگی این شهر باستانی دارند.
ابن بلخی در کتاب فارسنامه که در قرن ششم هجری نوشته شده، از کثه به عنوان نام اصلی یزد یاد کرده و احمد بن حسین بن علی کاتب نیز در قرن نهم در کتاب تاریخ یزد این نام را تایید کرده است. آن ها معنی این نام را شهر کوچک می دانند چرا که در پارسی باستان این واژه به معنای کوچک به کار می رفت. دلیل این نامگذاری نیز، کوچکی یزد در مقایسه با ایساتیس که شهر بزرگی در حومه آن بود، عنوان شده است.
دارالعباده یکی دیگر از نام های تاریخی یزد است که بعد از آمدن اسلام و گرایش مردم یزد به این دین بر این شهر گذاشته شد. این نام توسط ملکشاه سلجوقی انتخاب شد چرا که علاء الدوله کالنجار تقاضای حکومت یزد را از وی کرده بود تا به عبادت در آن مشغول شود. در تاریخ کهن یزد نام یزدان گرد بارها و بارها به چشم می خورد. واژه «یزش» به معنای ستایش و نیایش در زبان پارسی به کار می رود و اصطخری، از جغرافیدانان و نقشهکشان برجسته ی ایرانی، درباره این نامگذاری گفته است:
کثه مرکز یزد، شهری است درحاشیه کویر دارای هوای خوب و در عین حال واجد آسایش و تنعم شهرهای بزرگ است. در زمان ساسانیان به فرمان یزدگرد اول در این محل شهری بنا شد که آن را «یزدان گرد» نام نهادند و یزد گرد شهر را به دختر خود هدیه داد. واژه یزد نامی است باستانی که ریشه در «یشت» یا «یزت» و «یسن» دارد با مفاهیمی چون ستایش، نیایش، پرستش، ایزد و … که یکی از فصول پنجگانه اوستا هم با یکی از این نامها یعنی یشت خوانده شده است.
دیگر نام های این شهر عبارتند از:
الف: ایز – ایزاطیخه – ایزدیس
د: دارالسیاده – دارالشیعه – دارالمومنین – دارالعلم
ش: شهر ایزد
ک: کت – کتروا – کته – کث – که – کهثه
گ: گث – گبست
ی: یزجی – یزدان شهر – یست – یسدی – یسن – یکس
درخشش نام یزد در فهرست میراث جهانی یونسکو
شهر یزد مایه افتخار هر ایرانی است؛ چرا که نامش در سال ۲۰۱۷ به عنوان نخستین شهر کشورمان وارد فهرست میراث جهانی یونسکو شد. معیارهای زیر برای این ثبت مطرح شده اند:
* سندی بیهمتا در مورد یک سنت فرهنگی یا تمدن زنده یا از میان رفته است.
* نمونه برجستهای از تعامل بین انسان و محیط زیست یا نماینده یک فرهنگ به شمار می رود.
البته در این میان نباید باغ دولت آباد را فراموش کرد که در شمار ۹ باغ ایرانی فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد و به واسطه معیارهای زیر توانسته این عنوان جهانی را از آن خود کند:
* شاهکاری از نبوغ و خلاقیت انسانی به شمار می رود.
* تبادل ارزش های بشری در یک بازه زمانی و در یک منطقه فرهنگی را نشان می دهد و این ارزش ها در زمینه پیشرفت در معماری یا فناوری، برنامهریزی شهری یا طراحی چشمانداز بوده اند.
* سندی بیهمتا بر یک سنت فرهنگی یا تمدن زنده یا از میان رفته است.
* نمونه ای برجسته در معماری یا تکنولوژی است که مرحله مهمی از تاریخ بشر را نمایش می دهد.
* به طور مستقیم با رویدادها یا سنت های زندگی، افکار و عقاید یا آثاری هنری یا ادبی در ارتباط است که اهمیت جهانی دارند.